وقتی جای رقابت مهاجرت میکنی!/ امیررضا معصومی برای آذربایجان کشتی میگیرد
به گزارش برنا، پس از انتشار پست امیررضا معصومی و اعلام رسمی مهاجرت ورزشی او به جمهوری آذربایجان، این تصمیم را نمیتوان صرفا یک جابهجایی ساده در دنیای حرفهای ورزش دانست، بلکه باید آن را اقدامی قابل تأمل و نیازمند نقد جدی از منظر فنی، ملی و اخلاقی بررسی کرد.
امیررضا معصومی در نوشته خود به درستی به افتخاراتش در ردههای سنی مختلف اشاره کرده و از حضورش تا ۲۱ سالگی در تیمهای ملی ایران، کسب مدالهای طلای جهانی و آسیایی و حمایت مربیان و اطرافیان قدردانی کرده است اما همین کارنامه نشان میدهد او هنوز در ابتدای مسیر قهرمانی قرار داشته و راههای نرفته بسیاری پیش رویش بوده است.
امیررضا معصومی هنوز کشتیگیری جوان و کمتجربه در رده بزرگسالان محسوب میشود. او تازه قدم به میدان رقابتهای جدی بزرگسالان گذاشته و هنوز عرق لباسش در این رده خشک نشده است. از نظر سنی نیز همچنان در رده امید قرار دارد و منطقی بود که در همین مسیر باقی بماند رقابت کند، بجنگد و حق خود را در داخل گود بگیرد نه اینکه با نخستین مانع تصمیم به ترک وطن بگیرد. کشتی ایران همواره میدان رقابتهای سخت بوده و قهرمانان بزرگ این رشته از دل همین رقابتها ساخته شدهاند، نه با فرار از آن!
در وزن فوقسنگین مسیر قهرمانی مشخص است. وقتی امیرحسین زارع قهرمان جهان و یکی از بهترینهای این وزن در دنیاست، هر کشتیگیر مدعی برای رسیدن به دوبنده تیم ملی و سپس سکوی جهانی ابتدا باید در انتخابی از سد او عبور کند. امیررضا معصومی اگر خود را شایسته عنوان قهرمانی جهان میدانست، طبیعی بود که این مسیر را بپذیرد و برای شکست دادن زارع تلاش کند اما تصمیم به تغییر تابعیت ورزشی این شائبه را تقویت میکند که او به جای پذیرش رقابت، راه سادهتر را انتخاب کرده و از رویارویی مستقیم هراس داشته است.
نکته مهم دیگر بحث هویت ملی است. کسب مدال طلا در جهان یا المپیک، زمانی ارزش واقعی دارد که زیر پرچم کشوری باشد که ورزشکار در آن متولد شده، رشد کرده و با امکانات و حمایتهای همان کشور به این سطح رسیده است. افتخارآفرینی زیر پرچم کشوری دیگر هرچند در کارنامه فردی ثبت میشود اما لذتی که یک قهرمانی ملی به همراه دارد را هرگز نخواهد داشت.
آذربایجان در بسیاری از رشتهها از جمله کشتی، رقیب مستقیم ایران است و تقویت تیم ملی این کشور با حضور یک استعداد ایرانی به معنای تقویت رقیب در میادین بینالمللی است.
از سوی دیگر معصومی تا سال ۲۰۲۷ نمیتواند برای جمهوری آذربایجان کشتی بگیرد و این دوری از میادین آیا ارزش این را داشت که این چهره جوان کشتی خیلی زود از مبارزه برای دوبنده ایران عقبنشینی کند؟
در این میان، نقش فردین معصومی نیز قابل چشمپوشی نیست. پدری که خود از قهرمانان نامدار کشتی ایران بوده، سالها زیر پرچم ایران کشتی گرفته و طعم افتخار ملی را چشیده است، انتظار میرفت با تجربه و پختگی خود فرزندش را به صبر، ماندن و جنگیدن در مسیر درست هدایت کند. اگر امیررضا به دلیل سن کم خام و بیتجربه تلقی شود، فردین معصومی چنین توجیهی ندارد.
حمایت یا همراهی او با این تصمیم، پرسشهای جدی ایجاد میکند و این واقعیت تلخ را یادآور میشود که حتی افراد باتجربه نیز ممکن است دچار اشتباه شوند و آدرس غلط به نزدیکترین افراد زندگی خود بدهند.
در نهایت این تصمیم بیش از آنکه یک انتخاب حرفهای سنجیده باشد، شتابزده و دور از منطق کشتی ایران به نظر میرسد. حیف از امیررضا معصومی که میتوانست با صبر، تلاش و تحمل رقابت به یکی از ستونهای آینده کشتی ایران تبدیل شود اما خودخواسته این مسیر را نیمهکاره رها کرد و فرصت کشتی گرفتن زیر پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران را از دست داد؛ فرصتی که برای بسیاری از کشتیگیران، بزرگترین افتخار زندگی ورزشیشان است.
انتهای پیام/





