به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ اواخر هفته گذشته مأموران گشت عوارضی قم در هنگام گشتزنی به راننده خودرویی که از سمت تهران به طرف قم در حرکت بود مشکوک شدند و به او دستور توقف دادند. شاهرخ راننده میانسال این خودرو پس از توقف با دستپاچگی مدعی شد که برای دیدن همسرش به تهران رفته بود و حالا هم در حال بازگشت به محل سکونتش است. همین دستپاچگی موجب شد تا مأموران تصمیم به بازرسی خودرو بگیرند که در همین هنگام با یک قبضه اسلحه شکاری مواجه شدند.
پس از آن این مرد میانسال تلاش کرد تا ذهن مأموران را منحرف کند اما صداهای مشکوک از داخل صندوق عقب مأموران را به سمت منبع صدا کشاند و پس از باز کردن صندوق عقب با زنی میانسال مواجه شدند که دست و پا و دهانش بسته بود و بدین ترتیب شاهرخ بازداشت شد و زن میانسال به خاطر شدت جراحاتی که پیش از محبوس شدن برداشته بود به مرکز درمانی منتقل شد.
پس از مداوای شیلا پروندهای در شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد. او در جریان تحقیقات به مأموران گفت: به خاطر اختلافی که با همسرم داشتم خانهام در یکی از شهرهای غربی را رها کردم و به خانه پدریام در تهران رفتم. اما شوهرم دست بردار نبود و مدام برایم مزاحمت ایجاد میکرد و تاکنون بارها از سوی او تهدید به قتل شده ام. روز حادثه برای خرید داروی مادرم از خانه خارج شدم که شاهرخ پس از بستن دست و پا و دهانم با تهدید اسلحه من را داخل صندوق عقب خودرواش انداخت و به راه افتاد تا اینکه مأموران من را پیدا کردند. بدنبال اظهارات زن میانسال، شاهرخ به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران به اتهام آدم ربایی، ضرب و جرح و حمل سلاح غیرمجاز در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفت.
گفتوگو با متهم
چه مدتی است ازدواج کردهاید؟
حدود 18 سال. ما آقایان زیاد حساب و کتاب این چیزها را نداریم.
دلیل اختلاف با همسرت چه بود؟
ما 3 فرزند داریم، از طرفی شرایط اقتصادیمان هم خوب نیست و من هم این اواخر بهدلیل آنکه باید شکم 5 نفر را سیر میکردم بهانهگیریهایم زیاد شده بود. البته حق داشتم چون با این شرایط اعصابی برایم نمانده و همین مسائل باعث قهر و اختلافمان شده بود.
همسرت چه مدتی است که با قهر به خانه پدرش آمده؟
یک سال و نیم. در این مدت همه بزرگترهای فامیل پیشقدم شدند تا وساطت کنند و همسرم به خانه برگردد اما او به هیچ عنوان راضی نشد. چندین بار او را تهدید کردم که آن هم بیفایده بود. برای همین تصمیم گرفتم او را با تهدید به خانهمان برگردانم.
چطور این کار را انجام دادی؟
همسرم را از مقابل خانه پدرش تعقیب کردم و در یک خیابان با تهدید اسلحه شکاری او را سوار خودرو کردم.
پس چطور سر از صندوق عقب درآورد؟
میترسیدم داخل ماشین سر و صدا کند و مجبور شوم او را از ماشین پیاده کنم. از طرفی میدانستم اگر سوار ماشین شود با من درگیر میشود و نمیتوانم رانندگی خوبی تا شهرمان داشته باشم. برای همین او را در صندوق عقب حبس کردم.
میدانستی با این کار متهم به آدم ربایی و ضرب و جرح و حمل سلاح غیر مجاز میشوی؟
من آدم ربایی انجام ندادم. شیلا همسر قانونی من است.