سید محسن فاطمی فوق دکترای روانشناسی از دانشگاه هاروارد آمریکا و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: بحران شیوع کرونا ما را ملزم به رفتارهایی کرده که باید برای دور ماندن از آسیبهای مرتبط با آن که بسیار جدی است تردد و حضور در اماکن اجتماعی را به حداقل برسانیم و تا جایی که امکان دارد فاصله اجتماعی را حفظ کنیم.
فاطمی خاطرنشان کرد: اما ماندن در خانه نیازمند عواملی است که بتواند در بسترسازی سلامت روان و تسهیل ارتباط قوی بین اعضای خانواده نقش داشته باشد؛ یکی از اینها این است که اعضای خانواده بر اساس بلوغ عاطفی، عقلانی و ارتباطی بتوانند در تعاملها در کنار یکدیگر، با همدیگر بر اساس همدلی ارتباطشان را حفظ کنند. به همین میزان رابطههای داخل خانه اگر با بیتفاوتی، رخوت و خستگی همراه باشد میتواند آثار مخربی را برای خانواده به وجود آورد و برنامههای تلویزیونی و سینمایی ما و دیگر رسانهها میتوانند نقشی مثبت در این زمینه ایفا کنند.
او افزود: فرزانگی برخاسته از یک نگاه عمیق به مباحث ارتباط بین فردی و حتی خانوادگی اقتضا میکند که ما بتوانیم در زمینههای مختلفی که میتواند بحرانی در خانواده رخ دهد چارهاندیشی کنیم. یکی از کانالهای کمک کننده در این زمینه میتواند در فضای سینما، هنر و رسانه باشد که برای ما احتیاج به کار بسیار زیاد دارد، ما باید تولید اثر به صورت تجویزی یا نصیحتمحور را کنار بگذاریم و بستری را فراهم کنیم که این بستر بتواند به انسانها در چالشهای به وجود آمده، کمک کند.
این روانشناس در ادامه گفت: مطمئناً فیلم، سریال و به طور کل رسانه با یک نگاه علمی و دقیق میتواند این بستر را فراهم کند اما کسانی که این کار را میکنند باید یک نگاه علمی و اطلاع دقیق از روانشناسی رسانه داشته باشند و به عنوان مثال بدانند در شرایط بحران با مخاطب چگونه برخورد کنند؛ هنرمندان در عرصه هنر سعی دارند به ارائه قابلیتهای خودشان بپردازند و میخواهند در این عرصه نقشآفرینی کنند اما مسئولانی که باید به صورت اجرایی وارد عمل شوند و شناخت دقیقی از این مسئله داشته باشند نیازمند به درک جامع و کاربردی از روانشناسی رسانه و آثار آن هستند، فقدان این شناخت میتواند آثار مخربی در تشدید اضطرابها، تنشها، کاهش اکسیژن عاطفی در روابط و ایجاد زمینههای بالقوه سراسیمگی، تلاطم و التهاب درونی به همراه داشته باشد.
او افزود: نکته خیلی مهمی که باید به آن توجه کرد این است که بحرانهایی که در زندگی رخ میدهد میتواند شمایل مختلفی داشته باشد، گاهی وقتها بحران خُرد و گاهی مواقع بحران کلان است. روانشناسی بحران و آثار آن ایجاب میکند که ما بتوانیم در شرایط التهاب، تلاطم و تنش که سلامت روان انسانها تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر قرار گرفته و آسیبپذیر است برنامه عمیق کاربردی هوشمندانهای را ارائه دهیم و همچنین بتوانیم با خلاقیت آن را به اجرا برسانیم. کارهای شتابزده، بیبرنامه و عاری از تعمق و تدبیر میتواند در کنار آن بحرانی که آسیبزننده است ضربه مضاعفی وارد کرده و وضعیت را بدتر کند.
فاطمی در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: اگر به واسطه عدم شناخت از رسانه وضعیت را بدتر کنیم باید انتظار بروز آسیبهای تخریبی بیشتر در سطوح مختلف را داشته باشیم. یک برنامهریزی اشتباه یا پیامرسانی غیر علمی میتواند در تشدید اضطراب ناشی از بحران که امروز مربوط به شیوع ویروس کرونا است نقش داشته و ما اضطرابی دیگر علاوه بر اضطراب اولیه را باید تحمل کنیم.
او افزود: اضطراب زیربنای بسیاری از بیماریهای روانی شناخته میشود و حتی برخی آن را سنگ زیرین تمام اختلالهای روانی میدانند. به همان میزان که تدبیر، تمعق و فرزانگی کمتری در حوزه روانشناسی رسانه وجود داشته باشد آثار آن میتواند در ارتباط با مدیریت بحران مشکلات بسیار زیادی را به وجود آورد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی در پایان درباره برنامهریزی هوشمندانه رسانهای در دوران کرونا، گفت: یکی از مولفههای مدیریت خلاق در حوزه رسانه به این برمیگردد که شما در شرایط عدم قطعیت و ابهام بالا بتوانید با ابتکار عمل و نوآوری به زوایا و افقهایی توجه کنید که در وضعیت متعارف به آنها توجهی ندارید. این مولفه تا حد بسیار زیادی به دانش، تبحر و کارآمدی کسانی که در این حوزه کار میکنند برمیگردد، باید درک دقیقی از کارکرد و اثرگذاری رسانه وجود داشته باشد؛ شما به هر میزانی که یک Medium را بهتر بشناسید و به آن آگاه باشید شناخت آن به شما راهگشایی بیشتری میدهد. وقتی یک سیستم را میشناسید میدانید که برای موفقیت در این سیستم از چه معادلههایی استفاده کرد و بالاتر از همه اگر این سیستم با نقص و کاستی همراه شود امکان برطرف کردن آن نقص برای شما وجود دارد. شناخت، خلاقیت و ابتکار عمل در رسانه باعث میشود صرفاً نگاههای کلیشهای، عادتزده، تکراری و سطحی به کار نرود و خلاقیت در شرایط بحران به ما این امکان را میدهد که ما به منظرهای ناآشنایی توجه داشته باشیم که میتوانند در کنار منظرهای آشنای ما خود را آشکار کنند. بنابراین در این شرایط لازم است پویایی و بالندگی در کنار شناخت دقیق از روانشناسی رسانه را در میدان عمل همراه داشته باشیم. نگاههای کلیشهای راهگشا نخواهند بود.