پرویز فلاحیپور بازیگر تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: در آثار سینمایی و تلویزیونی ما کاراکترها دیالوگهایی که بتوان مثال زد و گفت که ما به ازای آنها در جامعه وجود دارد بسیار کم است و حتی شاهد دیالوگها و نحوه صحبت کردنی در کاراکترها هستیم که دورهشان به نوعی گذشته است.
فلاحیپور خاطرنشان کرد: اینکه دیالوگ در فیلمنامه چه وظایفی دارد مسئلهای است که در این بحث نمیگنجد اما وظایف ابتدایی را میدانیم و یکی از اصلیترین کارکردهای دیالوگ این است که قصه را جلو ببرد و کاراکتر را شخصیتپردازی و معرفی کند و در واقع مشخصات و اخلاقیاتش را به صورت غیرمستقیم معرفی کند.
او افزود: وقتی دیالوگ کار خود را انجام نمیدهد یعنی از قصه ارجحتر است و قصه را جلو نمیبرد و به جای اینکه وظیفه خود را انجام دهد کارکرد دیگری دارد. به عنوان مثال در هر جامعهای وقتی یک کارگر به خانه میآورید که مثلاً کارهای خانه را انجام دهد، نشستن پای صحبتهای کارگر و با او درد و دل کردن شاید کار منطقی نباشد و اصلاً مخاطب حوصله این بحثها و درد و دلها را ندارد. اینها اشکالات بسیار بزرگی هستند که باید به آنها رسیدگی شود. دیالوگ در آثار سینمایی و تلویزیونی ما ریتم را کند میکند و در بسیاری مواقع برای جذابتر شدن جملات از ادبیاتی استفاده میشود که دورهشان گذشته و هیچ ربطی به امروز جامعه ما ندارد.
این بازیگر در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: خود بازیگر، کارگردان و نویسنده باید دیالوگها را بسنجند و مورد ارزیابی قرار دهند و اگر دیالوگها اضافی هستند به یک توافق نظر در بازنویسی دیالوگها برسند چرا که دیالوگهای اضافه و تکراری باعث خستگی مخاطب از اثر و فراری دادنش میشود.
بازیگر مجموعه تلویزیونی «مرد هزار چهره» تصریح کرد: با دیالوگهایی که هیچ ارتباطی به شخصیت ندارد کار بازیگر سختتر میشود. برخی مواقع یک اثر تاریخی قرار است ساخته شود که به عنوان بازیگر فرد باید بر اساس آن تاریخ دیالوگها را همانطور که نویسنده نوشته، بیان کند که قطعاً برای بیننده هم قابل قبول است. سریالی مثل «شب دهم» چنین ویژگی داشت و قصهاش مربوط به زمان رضا شاه میشد و بیننده نحوه بیان دیالوگها را میپذیرفت چرا که آن زمان مردم به همان شکل صحبت میکردند. استفاده از تمثیل و ضربالمثل در این اثر کاملاً منطقی و قابل قبول بود. البته در آثار تاریخی هم لازم است برای دلچسب شدن و قابل پذیرش بودن دیالوگها، آنچه که کاراکترها در صحبتهایشان مطرح میکنند باید به روز شود و البته ما به ازا داشته باشد.
فلاحیپور خاطرنشان کرد: بازیگر موظف است آنچه که باید باشد را ارائه دهد نه آنچه خودش هست. این کار است که بازیگری را سخت میکند و در یک اثر شخصیتی که بازیگر ایفا میکند با توجه به تاریخی فیلم یا سریال در آن روایت میشود باید ما به ازا داشته باشد و در عین حال رو به جلو باشد. چنین مسائلی ممکن است توسط نویسنده مورد توجه قرار بگیرد اما شاید توسط یک مدیر یا حتی کارگردان و تهیهکننده مسائلی به نویسنده تحمیل شود که ساختار فیلمنامه را به هم بریزد. ما تنها با معضل فیلمنامههای ضعیف مواجه نیستیم و یکی از معضلات اصلی حتی درخواستها و سفارشهای عجیب و غریب است. برخی مواقع تهیهکنندهها به نویسنده تأکید دارند که اثر را به شکلی بنویسند که شبیه به مثلاً فلان فیلم یا سریال موفق شود. در این مواقع ما با مشکلاتی مواجه هستیم که باید مدیریت دیگری بر آن شود.
این بازیگر در ادامه اظهاراتش گفت: مخاطب امروزی با مخاطب سالهای گذشته بسیار متفاوت است. آثاری که سالهای گذشته موفق بودند و مورد توجه مخاطب قرار میگرفتند ممکن است امروز برای مخاطب چندان دلچسب نباشند و اینکه ما مدام سعی داشته باشیم فضا را در مسائل مختلف از جمله دیالوگنویسی به آن سمت ببریم کار اشتباهی است.
او افزود: دیالوگ با گفتوگوی محاورهای در دنیای واقعی متفاوت است. در دنیای واقعی دو شخصیت وقتی یکدیگر را میبینند ممکن است پس از سلام و احوالپرسی از مسائل مختلف برای هم سخن بگویند ولی در دیالوگنویسی لازم است صحبتها دراماتیزه شوند و گفتوگوها به طوری که مخاطب احساس نکند همه چیز مصنوعی است برش بخورند و یک آرایش دراماتیک داشته باشند. به عنوان بازیگر با دیالوگهای بسیاری برخورد داشتهام که هیچ ارتباطی به شخصیتی که ایفا میکنم نداشته و به نظر میرسد نویسنده فرصت نداشته و در پردازش شخصیت دقت عمل نداشته است. هر زمان که کاراکتر دیالوگهایی بی ربط به شخصیتش بیان کند مخاطب متوجه میشود و این باعث میشود که از فضاسازی مورد نظر فیلمساز دور شود.