به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، توان صحبت کردن ندارد. جز چند کلمه ای که در میان خس خس نفس هایش گم می شود. محسن، پسرش او را همراهی می کند. از او در مورد وضعیت پدر می پرسیم. که وضعیت پدر در گفت و گو با خبرنگار برنا می گوید: در حال حاضر پدر، مراحل شیمی درمانی را می گذراند. البته این مرحله دوم درمانی وی است. منتظریم یکی از آمپول هایش امروز بیاید تا آن را تهیه کنیم.
وی درباره همکاری خانه سینما در این خصوص، بیان کرد: بخشی از هزینه این آمپول آن را خانه سینما برعهده گرفته است. چون هزینه این آمپول گران است. اما هماهنگی های لازم، صورت گرفته است. شیمی درمانی هزینه ای ندارد چون پدر تحت بیمه است. اما هزینه آمپول ها، رقمی در حدود 18-17 میلیون می شود. در همین جا جادارد که از خانه سینما و هیات مدیره آنجا تشکر کنم.
گهگاهی صدای سرفه پدر شنیده می شود و صدای آرامی که در این میان زمزمه می کند. محسن در ادامه با اشاره به اینکه از مسئولان فرهنگی، علوی، تابش، حسنی و منتظرالمهدی به دیدن پدر آمده اند، گفت: آقای حیدریان هم تلفنی حال بابا را پرسیدند. از هنرمندان هم تنها سید جواد هاشمی و جهانبخش سلطانی و ناصر شفق که از تهیه کنندگان پیشکسوت سینما هستند، آمده اند. اما از اهالی تلویزیون هیچ کسی سراغ بابا را نگرفته است. اما علوی دایما در حال پیگیری حال پدر هستند. حتی به پزشکان بیمارستان هم توصیه کرده اند که هوای پدر را داشته باشند.
دقیقا بهمن ماه سال گذشته بود. 10 روز مانده به جشنواره فجر. وقتی که حبیب کاسه ساز، متوجه سیری زودرس عجیب و غریب خود می شود و به دکتر مراجعه میکند. محسن کاسه ساز در ادامه توضیح میدهد: وقتی پدر برای آندوسکوپی به پزشک مراجعه میکند، متوجه میشود که تومور بدخیمی در معده اش جا خوش کرده است. بلافاصله وی را بستری میکنند و تحت عمل جراحی قرار می گیرد. معده وی را کامل در میآورند. بعد از یک ماه شیمی درمانی آغاز میشود. 3 جلسه شیمی درمانی پشت سر گذاشته می شود تا اینکه متوجه میشوند که شیمی درمانی هم جواب نمیدهد. متوجه می شوند که متاستاز داده است.
وی در ادامه تصریح کرد:: حدود یک ماه و نیم پیش هم مجددا عمل جراحی دیگری را آغاز می کنند و بخشی از روده وی را هم برداشتند. تا الان که پزشکان گفتند، مری ایشان هم درگیر شده است. اما چون جای بدی شکل گرفته است، فعلا به مری دست نزده اند. دکتر قدیانی، مسئولیت شیمی درمانی پدر را برعهده دارند.
از او می خواهیم که با پدر صحبت کنیم. اما می گوید، پدر توان صحبت کردن ندارد. یادمان می آید، ابهت حضورش را در پشت صحنه های فیلم هایی که با توپ و تانک و مسلسل سر و کار داشت. کسی که در عرصه مبارزه، آثار خوبی را به جای گذاشته بود و با وجود تمام هجمه هایی که گاه و ناگاه به او وارد می شد اما با اقتدار تمام آنها را خنثی می کرد. اینجا حبیب الله کاسه ساز است که در بستر بیماری افتاده و کمتر کسی سراغی از او گرفته است. محسن کاسه ساز می گوید: پدر نمی تواند صحبت کند. اگر سوالی دارید، بگویید من از او بپرسم. می گویم: همیشه کاسه ساز بزرگ، کارهایی را ساخته است که در آن اعتقاد موج خورده است. می خواهم از حس و حال این روزهایش بگوید. حبیب کاسه ساز آرام و زیر لب و در گوش پسرش می گوید: توکل به خدا کرده ام و به جلو می روم تا ببینم خدا چه چیزی را برایم مقدر کرده است. این آزمایش الهی است. ما هم راضی هستیم به رضای خدا...
شاید گفت و گو به اینجا ختم شده باشد. اما مسیر حبیب خان ادامه دارد. در اعوجاج رفت و آمد ثانیه ها، چشم امید دارد به رحمت خدا. خدایی که آتش در گلستان را به ابراهیمش هدیه داد.
خبرنگار : غزاله پورخاکی