بابک کایدان در گفت و گو با خبرگزاری برنا؛

نویسنده برای خلق آثار باید سراغ دغدغه اجتماعی برود/محدودیت ها باور پذیری داستان را سلب می کند/معمولا سریال ها به صورت اتوماتیک به سمت مسائل اقتصادی و سیاسی کشیده می شوند

|
۱۴۰۰/۰۴/۰۶
|
۰۶:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۱۷۸۵۰۳
بابک کایدان نویسنده سینما و تلویزیون که با سریال «دلدادگان»، «هشت و نیم دقیقه»، «سقوط یک فرشته» در تلویزیون صاحب سبک شد و در شبکه نمایش خانگی دو سریال «دل» و «مانکن» را نوشت گزینه ای شد تا خبرگزاری برنا در خصوص وظایف نویسندگان با او گفت و گو کند که متن مصاحبه را در ذیل از نظر می گذرانید.

بابک کایدان در خصوص چند و چون کار نویسنده ها و وظایف آن ها با خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت و گو کرد که در ادامه می خوانید.

نویسنده ها چقدر باید برای خلق شخصیت و پرداختن به سوژه و داستان به جامعه توجه داشته باشند؟

طبیعتا شخصیت زمانی باور پذیر می شود که نویسنده بتواند بنابر تجربیات و ذهن خلاق داستان را خلق کند و زمانی مخاطب با قصه همزاد پنداری می کند که بتواند ویژگی،ضعف ها، نقاط قوت، اهداف و انگیزه ها و همه آنچه که مربوط به شخصیت پردازی است را در خود یا آن شخصیت و کاراکتر ببیند و باور کند.

قاعدتا شخصیتی که بر آمده از باور مخاطب نباشد نمی تواند شکل درستی بگیرد و مسلما ارتباط مستقیمی بین خلق شخصیت و آنچه که در واقعیت وجود دارد و مخاطب قرار است آن را باور کند وجود دارد. شخصیت پردازی باید حتما ایرانی و بر آمده از کاراکتر باور پذیر ایرانی باشد.

نویسنده ها توجه شان بیشتر معطوف به مسائل سیاسی و اقتصادی است چراکه در بسیاری از فیلم و سریال ها به صورت طنز به یک سوژه می پردازند که آن سوژه نیز سیاسی و اقتصادی است آیا این چه دلیلی دارد؟

دو مسئله مهمی که امروزه حد اقل در این چند سال جامعه را درگیر خود کرده طبیعتا مسائل سیاسی و اقتصادی است. طبیعی است که نویسنده ها برای خلق آثار سراغ جنبه  هایی بروند که دارای دغدغه هایی اجتماعی است و این دغدغه ها در این سال ها مسائل سیاسی و اقتصادی شده است و اقتصاد چند سال است که از سیاسیت هم پیشی گرفته است . از این جهت نویسنده فاکتور های لازم را برای قصه از جامعه می گیرد و جامعه درگیر سانسور است و طبیعتا چنین سوژه ای بیشتر دارای اهمیت است و از طرفی طلب مخاطب از آثاری که مشاهده می کند این است که دغدغه های ذهنی و روزمره خود را در آثار ببیند و اینگونه احساس نزدیکی بیشتری با داستان دارد.

روابط خانوداگی و مسائل زناشویی و....در آثار سینمایی و تلویزیونی به درستی پرداخته شده است؟

بخش هایی از داستان امکان ورود ندارد و دقیقا همان بخش هایی که اتفاقا از لحاظ جاذبه و کشش دراماتیک قدرتمند است و مسائل به روز تری در جامعه است ولی مجبور هستیم این بخش را فاکتور بگیریم چرا که نمی شود به آن پرداخت. بخش دیگر بحث عرف و چارچوب های مسائل شرعی و باور پذیری داخل داستان های ما است و طبیعتا به خاطر بحث محرم و نامحرم و از این دست مسائل طبیعتا مخاطب نمی تواند بار باور پذیری را آن چنان حس کند.کار های اجتماعی که تا کنون کار شده اثر بخش و تاثیر گذار بوده است اما هنوز نتوانستند جامع به آن بپردازند ولی در کل آثار اجتماعی پخش شده نه تنها در کشور بلکه در جهان توانسته حق خود را بگیرید و با وجود محدودیت ها توانسته ایم موفق عمل کنیم و مخاطب جهانی را درگیر کنیم. پس می توان گفت با تمام محدودیت ها چه از لحاظ محتوا و چه از لحاظ فرم ما توانسته ایم در سینمای اجتماعی موفق عمل کنیم.

آیا نویسنده ها برای شناخت مسائل روحی و روانی و پدر فرزندی، مادر فرزندی تحقیق و پژوهش کافی را دارند؟

برای رسیدن به این مبحث به این مسئله بر می گردیم که ما تا چه اندازه دستمان برای باور پذیری این نوع پرداخت ها و داستان ها باز است. زمانی که باور پذیری به دلیل محدودیت هایی که وجود دارد کم اتفاق می افتد طبیعتا نمی توانیم تحقیق و تفحص لازم را داشته باشیم از این جهت با اینکه نیاز است جنبه های روانشناسی و تربیتی یک خانواده را بررسی کنیم و به معضلات آن ها بپردازیم اما محدودیت ها اجازه نمی دهد آن چنان در باور پذیری این مسئله کار کنیم طبیعتا حق مطلب ادا نشده  و ضرورتی یافت نشده است که بتوان آن میزان تحقیقات برای اینکه یک سریال در باب یک خانواده روایت کنیم انجام شود معمولا آثار مخصوصا سریال به صورت اتوماتیک  به سمت مسائل اقتصادی و  سیاسی کشیده می شود.

نظر شما