به گزارش برنا، این مجموعه که در سال 1395 منتشر شده توسط آبتین گلکار گردآوری و ترجمه شده است. داستان های از نویسندگان مختلف است اما با هم بی ارتباط نیستند و روح کلی آنها یکسان است و یک فضا و اتمسفر مشترک بر کل مجموعه حاکم است. همه ی این داستان ها روایت هایی از تنهایی اند ، تنهایی و سرگردانی ای از اثرات فروپاشی جماهیر شوروی است. پیش از هر داستان مقدمه ی کوتاهی در مورد نویسنده اش نیز وجود دارد.مثلا در ابتدای اولین داستان که دختر بخارا است اثر لودمیلا اولیتسکایا، می خوانیم:
اولیتسکایا نویسندگی را بسیار دیر شروع کرد. او که فارغ التحصیل دانشکده ی زیست شناسی دانشگاه مسکو است، ابتدا در حوزه ی ژنتیک و بیوشیمی مشغول کار و سپس به مدت سه سال سرپرست بخش ادبی یک تئاتر شد. نخستین داستان هایش اواخر دهه ی ۱۹۸۰ در نشریات به چاپ رسید. همان زمان دو فیلم سینمایی نیز براساس سناریوهای او اکران شد، ولی با انتشار داستان کوتاه سونچکا(۱۹۹۲) در نشریه ی نووی میر(جهان نو) بود که به شهرت رسید. این داستان جوایز ادبی مختلفی، از جمله جایزه ی مدیسی فرانسه و جایزه ی جوزپه آچربی ایتالیا، را برایش به ارمغان آورد.
این مجموعه شامل هفت داستان کوتاه است که عبارتند از:
- دختر بخارا ( لودمیلا اولیتسکایا)
-پالتوی سیاه (لودمیلا پتروشفسکایا)
-زن آدم کش (دینا روبینا)
- حادثه ی خانوادگی (آندری گلاسیموف)
- نیکا (ویکتور پلوین)
- رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید (میخاییل یلیزاروف)
- آدم کش و دوست کوچکش (زاخار پریلپین)
لودمیلا اولیتسکایا نویسندهی معاصر روسی است. او فارغالتحصیل رشتهی زیستشناسی از دانشگاه مسکو است و نویسندگی را بعد از امتحان کردن شغلهایی مانند کار در حوزهی ژنتیک و بیوشیمی آغاز کرد. اولین داستان کوتاه او سونچِکا نام داشت که برای اولین بار در نشریهی نووی میر (جهان نو) منتشر شد.
لودمیلا پتروشِفسکایا نویسندهی جنجالبرانگیز روسیه است. او در نوشتههایش از زبان بیپرده برای توصیف تاریکیهای زندگی استفاده میکند که در برخی آثارش این استفاده انتقادهای زیادی را در پی داشته است. او در ابتدا کار خود را با نمایشنامهنویسی آغاز کرد و شهرت خود را نیز با نمایشنامهی آواز دسته جمعه مسکو در سال 1984 به دست آورد.
دینا روبینا نویسندهی داستان زن آدمکش، اصالتاً اوکراینی است. نخستین داستان او در مجلهی یونوست منتشر شد و او چند سال بعد از انتشار این داستان عضو اتحادیه نویسندگان جمهوری ازبکستان شد و اکنون یکی از مشهورترین نویسندگان روسیه است.
آندری گلاسیموف اصالتا اهل سیبری است. او در دو رشتهی ادبیات انگلیسی و کارگردانی تئاتر تحصیلات دانشگاهی دارد. او یکی تواناترین نویسندگان ادبی روسیه است که از نخستین داستانهایش نامزد دریافت جوایز بسیاری بود و همچنان هست.
ویکتور پِلِوین را میتوان مشهورترین نویسنده و نماد ادبیات معاصر روسیه نامید. زبان پلوین در بسیاری از نوشتههایش عامیانه، پر غلط و نزدیک به سبک گفتوگوهای اینترنتی است. این ویژگی از یکسو باعث شده است که منتقدین آثار پلوین را خیلی نپسندند و از سوی دیگر مایهی محبوبیت او در میان جوانان شده است. رمان اومون را اثر ویکتور پلوین با ترجمهی پیمان خاکسار موجود است.
میخاییل یلیزاروف نویسندهی اوکراینی است که در سال 2000 به آلمان مهاجرت کرد. او نخستین مجموعهی داستان کوتاهش را بین سالهای 1991 تا 1999 نوشت و در سال 2001 آن را با عنوان ناخنها منتشر کرد. انتشار این مجموعه توجه منتقدین روس را به خود جلب کرد و بعد از این کتاب بود که او به شهرت جهانی دست یافت.
زاخار پریلپین یکی از پرجنجالترین نویسندگان معاصر روس است. بخش قابل توجهی از شهرت او بهواسطهی موضعگیریهای سیاسی-اجتماعی و فعالیتهای مطبوعاتی او بوده است. نخستین رمانش پاتولوژی نام داشت که در سال 2005 منتشر شد، داستان این رمان تاثیر گرفته از تجربیات فردی او در عملیات نظامی چچن بوده است.